جدول جو
جدول جو

معنی پرهیز شکستن - جستجوی لغت در جدول جو

پرهیز شکستن
ترک پرهیز کردن
تصویری از پرهیز شکستن
تصویر پرهیز شکستن
فرهنگ فارسی عمید
پرهیز شکستن
(وِ)
ترک پرهیز کردن. بترک پرهیز گفتن. قطع پرهیز. بریدن پرهیز بیمار را
لغت نامه دهخدا
پرهیز شکستن
ترک پرهیز کردن قطع پرهیز کردن، بریدن پرهیز بیمار را
تصویری از پرهیز شکستن
تصویر پرهیز شکستن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پرهیز جستن
تصویر پرهیز جستن
دوری کردن از کاری یا چیزی، خودداری کردن از خوردن بعضی خوراکی ها، پرهیز کردن
فرهنگ فارسی عمید
(وَ حَ)
دوری کردن. اجتناب کردن. حذر نمودن. تحرز. احتراز کردن. توقی. اتقاء. اشاحه:
دلاورچو پرهیز جوید ز جفت
بماند به آسانی اندر نهفت.
فردوسی
لغت نامه دهخدا
دوری کردناجتناب کردن حذر کردن احتراز کردن، پارسایی کردن اتقاء تقیه ورع بازایستادن از حرام، ترسیدن، بیم کردن از چیزی نامناسب و مضر
فرهنگ لغت هوشیار